عباسعلي وفايي معتقد است: فينگليشنويسي ظلم به زبان فارسي است و يک گسست فرهنگي را به دنبال دارد.
اين پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي ورود واژگان بيگانه به زبان فارسي، گفت: ورود واژگان بيگانه به هر زباني اجتنابناپذير است و در همهي زبانها هم رخ ميدهد؛ اما نوع ورود و کميت ورود، مهم است. اگر واژهها و اصطلاحات فني باب شود، خيلي مؤثر نيست؛ ولي اگر مهارگسيخته زبان را تحت تأثير قرار دهد، آفت است؛ به همين جهت است که در تمام کشورها، فرهنگستانها وظيفه دارند اصطلاحات و واژگان را پيش از ورود به زبان، شناسايي کنند و براي آنها جايگزين جديد بيابند.
او افزود: به دليل فعاليت علاقهمندان به زبان فارسي، فعاليت فرهنگستان زبان و ادب فارسي و برخي افراد اهل دغدغه که در اين زمينه مقاومت دارند، خوشبختانه زبان فارسي در اين حوزه چندان آسيب نديده است.
وفايي دربارهي عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسي در واژهگزيني گفت: سرعت در واژهگزيني به هر حال کار سادهاي نيست و کار، کار پيچيدهاي است. براي انتخاب يک واژه چندين قابليت لازم است و افراد خبره در اينباره تصميم ميگيرند. بايد واژهاي را درنظر بگيرند که هم مقصود را برساند و هم از نظر ترکيب و زيبايي مورد قبول باشد و جامعه هم آن را بپذيرد.
رييس دانشکدهي ادبيات فارسي و زبانهاي خارجي دانشگاه علامه طباطبايي در ادامه تأکيد کرد: بنابراين اين کار، کار سادهاي نيست. يک واژه پيشنهاد داده ميشود و ساعتها در مورد آن بحث ميشود؛ به همين جهت هم وضع واژگان شايد با سرعت قابل قبولي همراه نباشد؛ اما زحمات فرهنگستان را نبايد ناديده گرفت. هرچند به نظر ميرسد نوع اطلاعرساني و همکاري و تعاملي که در بيرون از فرهنگستان، خصوصا در دستگاههاي دولتي، مطبوعات و رسانهها وجود دارد، تعامل مناسبي نيست. برخي دستگاههايي که اجبار دارند، اين واژهها را استفاده ميکنند؛ اما دستگاههايي که اجباري بر سرشان نيست، واژگان وارداتي را استفاده ميکنند و چون آنها با تودهي مردم سر و کار دارند، اين موضوع ممکن است خطراتي به همراه داشته باشد.
او سپس متذکر شد: يک مقدار اطلاعرساني و مخصوصا اجباري که بايد باشد، به نظر ميرسد کم است. اگر اين تعامل بيشتر باشد، مردم بهتر ميتوانند از اين واژهها استفاده کنند. متأسفانه برخي اداي روشنفکري درميآورند و فرهنگ خود را ناديده ميگيرند. حتا کساني که اهل قلم هستند يا استاد دانشگاه، از اين اصطلاحات استفاده ميکنند تا به ديگران بفهمانند اطلاعات دارند يا با زبان ديگر آشنا هستند. اگر کسي از سر غيرت و براي حفظ و صيانت زبان فارسي، واژگان مصوبشده را به کار بگيرد، با گذر زمان، اين خودش جا ميافتد. اما وقتي شما ميبينيد در تلويزيون که رسانهي ملي است، واژگان بيگانه به کار ميرود، واژگان فارسي رايج نميشود. در زبان عربي هم به همين صورت است؛ ما براي کلمههاي عربي هم معادلهاي فارسي داريم. در استفاده از زبان عربي هم نبايد افراط کرد و اين به معناي عربيستيزي نيست. البته در همهي زبانها واژگان خارج از آن زبان پيدا ميشود.
وفايي همچنين دربارهي تأثير فينگليشنويسي بر زبان فارسي، گفت: استفاده از خط ديگر براي نگارش فارسي بزرگترين ظلم است و اتفاقي ميافتد که در برخي کشورها چون ازبکستان، تاجيکستان و ترکيه افتاد؛ يعني گسست فرهنگي که ديگر جبران نميشود. متأسفانه برخي براي نشان دادن فونتيک از انگليسي استفاده ميکنند. گاه اين اتفاق براي آموزش است که اشکال ندارد؛ اما اگر بخواهيم آن را رايج کنيم، اين ظلم به زبان فارسي است و فکر نميکنم بخشودني باشد. دستگاههاي دولتي بايد در اين زمينه احساس مسؤوليت بيشتري کنند.
اين پژوهشگر در ادامه دربارهي نگارش به زبان گفتار، عنوان کرد: اين اتفاق مشکلي پيش نميآورد. زبان محاوره هم نوعي از زبان است و چندان تأثيري ندارد؛ بلکه اگر زبان گفتار نوشته شود، تبعات نيکويي هم دارد و منبع يک نوع تحقيق و پژوهش ميشود. مشکل آنجايي است که بخواهيم زبان محاوره را به جاي زبان گفتار به کار ببريم. |