AzadAndish.ir :. نوشته‌هايي که روي "کارت عروسي" جاودان مي‌شوند

   English  
صفحه اصلی | آرشیو | پیوندها | خبرنامه | ارسال مطلب | تماس با ما شنبه 03 آذر 1403،November 23 ,2024
زوج‌های جوان برای مقدمات جشن عروسی‌شان ساعت‌ها مغازه‌های کارت فروشی را زیر پا می‌گذارند و با وسواس هر چه بیشتر نوشته‌های روی کارت عروسی را مرور می‌کنند تا ...
کد خبر : 622 تاریخ انتشار : 18:21 - 09 شهریور 1390 تعداد بازدید : 11445

 زوج‌های جوان برای مقدمات جشن عروسی‌شان ساعت‌ها مغازه‌های کارت فروشی را زیر پا می‌گذارند و با وسواس هر چه بیشتر نوشته‌های روی کارت عروسی را مرور می‌کنند تا ابراز عشق به یکدیگر را به واسطه نوشته‌هایی به تمامی دوستان و آشنایان نیز نشان دهند.

به گزارش فارس از زمان‌های قدیم وقتی در محله‌ای عروسی برپا می‌شد بوی خوش اسپند تا چندین کوچه به مشام می‌رسید و آنقدر در خانواده‌ها صمیمیت موج می‌زد که نیاز به دعوت رسمی نبود و همه همسایه‌ها، دوستان و اقوام از چندین هفته قبل هر کدام به نوعی در تدارکات این جشن مشارکت می‌کردند؛ آن‌روزها سادگی بهترین لبخند بر روی لبان عروس و دامادها بود و کلام عشق تنها به عنوان نوشته‌هایی حک شده بر روی کاغذی ناچیز، همسفر یک زندگی نمی‌شد بلکه محبت در قلب و جان یک زندگی جاری بود.

اینجا محدوده ميدان بهارستان است. محلی که در آن بوی آشنایی دو زوج را می‌دهد که با آمدن در این مکان به دنبال تدارکات جشن عروسی‌‌شان هستند؛ شور و حال دیدن این همه زوج‌های جوان وصف نشدنی است؛ آنها یکی پس از دیگری مغازه‌های کارت فروشی را زیر پا می‌گذارند تا با وسواس هر چه بیشتر میهمانان را به جشن آشنایی‌شان دعوت کنند و ساعت‌ها وقت می‌گذارند تا عاشقانه‌ترین متن بر روی کارت عروسی‌شان چاپ شود.

در این بین طراحان خوش‌ذوق طرح‌های همه‌پسندی را ارائه کرده‌اند که خود به نوعی انتخاب را برای آنها دشوارتر می‌کند. از سوی دیگر با توجه به رخنه تجملات در زندگی‌های امروزه، چشم و هم چشمی‌ها، اینجا نیز برای خود حرفی دارند و کارت‌ها هر کدام با زینت‌هایی تزئین شده، معیار قیمت را با خود حمل می‌کنند.

از کنار این زوج‌های جوان که می‌گذریم، حرف‌های آنها کنجکاومان می‌کند «دختر خاله‌ام کارت عروسیش خیلی قشنگ بود. فکر می‌کنم قیمت بالایی هم داشت برای همین باید کارتی را انتخاب کنیم که از آن سرتر باشد» یا اینکه «پسر عمه‌ام و خانمش خیلی بد سلیقه‌اند اصلا رنگ مناسبی را برای کارت عروسیشان انتخاب نکرده بودند».

برخی که دوستان خود را برای خرید کارت به همراه آورده‌ بودند. چندین سلیقه را در این امر دخالت مي‌دادند که این مسئله به سردرگمی بیشتر آنها در انتخاب کارت دامن می‌زد؛ آقای داماد کارتی را بر می‌دارد و می‌گوید طرح این کارت سنگین و متین است و قیمت مناسبی دارد اما عروس خانم که نگاه به دوستش می‌کند، داماد را محکوم به بدسلیقگی می‌کند و با چشم‌غره‌ای داماد را از ابراز نظرش پشیمان می‌کند.

در مغازه‌های بهارستان با هر سلیقه‌ای کارتی محیا شده است و با هر زبانی متنی آماده شده است، گویا برای زوج‌ها این امکان فراهم شده است تا با نوع بیان خود، دوستان و آشنایانشان را دعوت بگیرند، به همین خاطر با دقت متن‌های روی کارت‌ها را مرور می‌کنند.

- یادتونه بچه بودیم می‌گفتید انشاءالله عروسیتون حالا وقتشه تشریف بیاورید.

- من و او هم‌سفر یک دل و یک دانه شدیم، همره دلشدگان راهی میخانه شدیم، قدمی رنجه کنید و در ما بگشایید، طرب اینجاست بیایید که پیمانه شدیم

- می‌سراییم با هم شعر شگفتن را در باغی از آرزوها با نوایی از پیوند؛ با آمدنتان هم صدایمان باشید.

- قلب من و تو را پیوند جاودانه‌ای مهری‌ست در نهان؛ پیوند جاودانه ما ناگسسته باد!

- آغاز می‌کنیم زیستن را پیوستن و یکی شدن را. لطف حضور شما در جشن این آغاز، مایه شادی ما خواهد بود.

- در پیشگاه حجت محض زمان مهدی (عج) منجی جهان منت‌دار حضور شمائیم.

زوج‌های جوان بالاخره یک متن را با سلیقه خود و دیگران انتخاب کرده و از آقای فروشنده می‌خواهند که آن را بر روی کارت چاپ کند و چندین ساعت و شاید چندین نوبت آمد و رفت به مغازه‌های کارت‌فروشی بهارستان مقدمات دعوت عروسی آنها را فراهم می‌کند.

کاش می‌شد از این عروس و داماد‌ها سؤال کنیم آیا برای انتخاب همسفر زنگی‌تان نیز این مقدار دقت و وسواس به خرج داده‌اید یا آنگاه که رنگ سپیدی کارت عروسی برایتان رنگ می‌باخت، پاکی و صداقت را به عنوان معیاری برای یک زندگی پایدار در خود یافته‌بودید.

کاش می‌شد عروس خانم به سلیقه و جیب آقا داماد توجه می‌کرد و بهانه سنگینی را در کنار دیگر هزینه‌های عروسی بر سر خود و همسرش هموار نمی‌کرد.

کاش می‌شد این زوج‌های جوان به جای حساسیت بر انتخاب کارت‌های عروسی و وقت گذاشتن برای مقدمات جشن یک شبه، کمی به انتخاب شریک زندگیشان دقت می‌کردند و تمام شب‌های زندگی را در کنار صمیمت، محبت، تفاوت، یکرنگی، سادگی و عشق جشن می‌گرفتند.

کاش می‌شد سادگی را به آنها یادآورد شد، اینکه جشن عروسی آنها سپری می‌شود و کارت‌ها به آلبوم‌ها یا به دور انداخته می‌شوند اما آیا نوشته‌های روی کارت‌ها به معنای واقعی زیر یک سقف به اثبات می‌رسند یا اینکه شعر‌های شگفتن همانند عمر گلی در باغ آرزوها نشکفته پرپر می‌شود.

شاید برخی از ما کلکسیونی از کارت‌های عروسی اقوام و آشنایانمان را جمع‌آوری کرده باشیم؛ کاش وقتی آنها را برای یادآوری قدرت عشق ورق می‌زنیم آهی از نهان بر نیاوریم و هنوز نوشته‌های درج شده بر روی کارت «قلب من و تو را پیوند جاودانه‌ی مهری ست در نهان» را در زندگی دوستان و آشنایان خود بیابیم.


برچسب:
پیوند مطلب: http://www.azadandish.ir/article.asp?id=622&cat=3

عاطفه [16 فروردین 1391]
این چه وضعه شه خیلی خیلی مسخره بود


ارسال نظر

نام
ایمیل
سایت/وبلاگ
* نظر
 

   

انتقاد از تقلب برخی ناشران

چرا ناشران مسولیت سانسور را قبول نمی کنند؟

دخالت غیرمتخصص‌ها، طرح جلد را به ابتذال می‌کشاند

چه کسانی به‌ دنبال تاسیس خانه سینمای 2 هستند؟!

کاخ گلستان جهانی شد

چرا کتابفروشی‌ها در مملکت ما در پی هم تعطیل می‌شوند؟

دولت نمی‌تواند لطیفه از چین وارد کند!

53 سال پس از درگذشت خالق «بیگانه»

نگاهی به ممیزی کتاب و چالش‌هایش

یوسا از اهمیت ادبیات می‌گوید

از فيگارو تا جستجو براي زمان از دست رفته

چهار ماه است که مرحوم شده‌ام!

شعر سرودن اضطراب را از بین می‌برد‎

یک نویسنده متن‌های عزا و عروسی را کتاب کرد

سخت‌ترین آثار فرانسوی زبان که نمی‌توان خواند کدام‌ها هستند؟

کتابخانه چخوف طرفدار جمع می کند

13 نکته طلایی از زبان غولهای ادبی در مورد نوشتن

به مناسبت سالروز قتل ميرزاده عشقي

محمد اصفهاني: خودم را خواننده نمي‌دانم!

وقتي کتاب محتوا ندارد شکايت از حق تاليف بي معناست

صفحه اصلی :: آرشیو :: جستجوی پیشرفته :: پیوندها :: تماس با ما :: تبلیغات :: درباره ما  
تمام حقوق محفوظ بوده و استفاده از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است
Copyright© 2008 Azadandish.ir. All rights reserved, Info@Azadandish.ir
تعداد كل آمار بازديدكنندگان: 2482373، تعداد بازديد امروز : 1038