در سومين نشست نقد آموت، به بهانهي انتشار رمان «شب آفتابي» نوشتهي نسرين ثامني، ادبيات عامهپسند با حضور «محمدرضا گودرزي» نويسنده و منتقد، «رسول يونان» شاعر، نويسنده و منتقد، «حميدرضا اميدي سرور» نويسنده و منتقد و «ميثم نبي» نويسنده و منتقد (بهعنوان کارشناس مجري) نقد و بررسي شد.
گودرزي: نويسندگان، خوانندگان خود را تعيين ميکنند
محمدرضا گودرزي در اين نشست گفت: معتقدم در حوزهي فرهنگ و ادبيات، موضوعي وجود ندارد که قابل بررسي نباشد، فقط نحوهي بررسي آثار ادبي در ايران گويا هنوز جانيفتاده است. نهتنها آثار عامهپسند که روشمندي در نقد آثار جدي هم کمتر بهچشم ميآيد
اين نويسنده ادامه داد: معمولا افراد با ديدگاه فردي و روشهاي شهودي، نقد مينويسند و وقتي عرصهي تئوري پيش ميآيد، براندازانه به موضوعات نگاه ميکنند. تا زماني که روشمندي و انسجام نداشته باشيم، يکسري مسائل سليقهيي را مطرح ميکنيم. وقتي فرهنگ گفتوگو را جدي بگيريم، همان اندازه ميتوانيم دربارهي ادبيات عامهپسند بهعنوان يک گونه که در جامعه خواننده دارد، بحث کنيم.
وي بيان کرد: مهم اين است که بر چه مبنا و بر چه روشمندي جلو برويم. در بحث مطالعات فرهنگي، هر متن ادبي يک دلالت فرهنگي دارد، در نتيجه بر اثر بررسي آن ميتوانيم يک وجه جامعه و بازتاب فرهنگ را در آن ببينيم. از اين نظر، مثلا کار «فهيمه رحيمي» يا «نسرين ثامني» يا «فتانه حاج سيدجوادي» بسيار مهمتر از هر گونهي ديگر است، بهخاطر اينکه بازتاب فرهنگ، آداب و يکسري گرايشهاي عموميتر جامعه را منعکس ميکنند. متخصصان مطالعات فرهنگي بررسي ميکنند که در اين جامعه در آن مقطع چه گرايشهايي مطلوب بوده است.
گودرزي گفت: هيچ متن غيرسياسي نداريم، در نتيجه کار «نسرين ثامني» يا «فهيمه رحيمي» هم رماني است که به نوعي به سياست مربوط ميشود که از نظر من تأييد گفتمان غالب است. موضع گرفتن سفت و سخت و منفي در برابر ادبيات عامهپسند، کار را خرابتر ميکند و بررسي ادبيات جدي را به انحراف ميکشاند. به هر حال، ما در جامعهاي زندگي ميکنيم که تعداد بسيار زيادي از مردم به جاي اينکه «صادق هدايت» يا «هوشنگ گلشيري» بخوانند، فهيمه رحيمي و نسرين ثامني ميخوانند. ما در اين جامعه زندگي ميکنيم، پس خواهناخواه اگر اين مخاطبها را ميخواهيم داشته باشيم، بايد به اين افراد توجه کنيم.
وي اظهار کرد: هيچ هنرمندي وجود ندارد که دغدغهي مخاطب نداشته باشد. وقتي ما بهعنوان نويسنده، متني را مينويسيم بهطور تلويحي، مخاطبي را در ذهنمان متصور هستيم. خود آن متن هم گوياي مخاطبانش است. اگر نحوهي برخورد با نثر، طرح يا عناصر ديگر داستان در کتاب، پيچيده باشد، مخاطبان خاصتر پيدا ميکند و هرچه سادهتر باشد، مخاطبان تلويحياش گستردهتر ميشود. پس هم خوانندگان، نويسندگان خود را تعيين ميکنند و هم نويسندگان، خوانندگان خود را تعيين ميکنند.
او بيان کرد: من به روش ساختارگرايي، آثار عامهپسند را بررسي کردم تا ببينم عناصر تکرارشونده در اين نوع ادبيات کدامها هستند. در اين شيوه، با پيدا کردن عناصر تکرارشونده ميتوان به عناصر ثابت رسيد. من 23 کارکرد يا خويشکاري را در ادبيات عامهپسند پيدا کردم که با اين کارکردها ميتوان 20هزار اثر عامهپسند نوشت.
گودرزي با بيان اينکه هيچ پديدهاي يک علت ندارد و هرچقدر تلاش کنيم بگوييم يک علت دارد، خواهناخواه موضوع را تقليل دادهايم، ادامه داد: نقد ادبي در ايران بهگونهاي رواج پيدا کرده است که بايد انگار فقط ادبيات جدي نقد شود. اين نقص، نقص نقد ادبي ماست که روشمند نيست و از سويي هم خوانندگان آثار عامهپسند علاقهاي به نقد اين نوع آثار ندارند. اين کتابها چه شما بگوييد بد هستند يا خوب، تيراژ خودشان را دارند. در مرحله بعد، مطبوعات ما هم نقش دارند. شما اگر نقدي روي آثار «نسرين ثامني» يا «فهيمه رحيمي» بنويسيد، کدام روزنامه يا مجله استقبال ميکند و چگونه؟ عوامل مختلفي باعث ميشوند در حوزهي نظري به موضوع ادبيات عامهپسند پرداخته نشود.
اين منتقد بيان کرد: بايد نوع تفکرمان را کمي تغيير دهيم که يا اين يا آن. بايد عادت کنيم بگوييم هم اين و هم آن. اينها ميتوانند با تمام شاخصههايي که دارند، در کنار هم همزيستي داشته باشند. براي رفتن به مدرسه بايد دورهي ابتدايي را گذراند و براي رفتن به دبيرستان، بايد دورهي مدرسه را طي کرد. نميتوان گفت مسائلي که در دورهي ابتدايي و دبيرستان مطرح ميشوند، مزخرف است و بايد يکدفعه به دورهي دبيرستان رفت. مراحل را بايد پايهيي گذراند.
او معتقد است: نميتوان گفت از نظر ارزش ادبي و فرهنگي، ادبيات عامهپسند و ادبيات جدي يکسان هستند؛ اما اين به معناي نفي آن يکي نيست که در برابر انتشار آثار عامهپسند گارد بگيريم که مثلا مانع ادبيات جدي است. هر کدام وظيفهي خودشان را انجام ميدهند. «اورسن ولز» در سينما هم آثار جدي دارد و هم آثار عامهپسند. خودش معتقد است اگر آثار عامهپسند نميساخت، نميتوانست «همشهري کين» را بسازد.
گودرزي افزود: چاپ آثار عامهپسند در چرخهي نشر، سودآور است و هر کتابي چون يک کالاست و هر کتابي عرضه و تقاضايي را دنبال ميکند. چاپ آثار عامهپسند راه را براي انتشار آثار جدي هموار ميکند.
وي دربارهي شاخصههاي رمانهاي عامهپسند توضيح داد: وقوع حادثهي چشمگير مثل عشقي پرشور، اما آميخته با سوءتفاهم و برخورد با موانع يا مرگ مشکوک، تحريک احساسات خواننده و جلب ترحم و ايجاد دلسوزي براي شخصيت اصلي و علاقمند کردنش به رخدادهاي زندگي، پرداختن به موضوعات عاطفي و توجه به نيازهاي جوانان، تقسيمبندي شخصيتها به خوب و بد و بزرگنمايي شخصيتهاي منفي، ايجاد معما، ايجاد حال و هوا با توصيفهاي غمبار، روايت داناي کل، پذيرش گفتمان غالب فرهنگي و تأييد موقعيت وضعيت موجود، تأييد تقابلهاي فقر ـ ثروت، بد ـ خوب و ملموس کردن رخدادهاي رمان، استفاده از روانشناسي عاميانه و همهفهم، جانبداري از جوانها در مشکلاتي که با خانوادهها دارند، انتخاب پايان خوش و ... از جمله شاخصههاي رمانهاي عامهپسند است.
يونان: بدون شاعران و نويسندگان عامهپسند همين دوهزار مخاطب جدي را هم نداشتيم
رسول يونان نيز در اين نشست گفت: ادبيات عامهپسند رکن و پايهي ادبيات ديگر است. همينطور موسيقي عامهپسند، رکن و پايهي موسيقي ديگر است و همينطور سينما. با دقت در خوانندگان ادبيات عامهپسند ميتوان به ميزان سني آنها دست يافت. يک خوانندهي هفده و هيجده ساله نميتواند از اول از «اتاق شماره 6» آنتوان چخوف شروع کند يا از رمانهاي جدي ديگر.
اين شاعر و منتقد با اشاره به اينکه بعضي رمانها سن دارند، ادامه داد: فکر نکنم در مملکت 70ميليوني ما 100 نفر رمان «جاده فلاندر» کلود سيمون را خوانده باشند. گاهي وقتها رمانهاي عامهپسند از حرکتهاي اجتماعي و نيازهاي جامعه نشأت ميگيرند. بعضي نيازها در سطح حرکت ميکنند. رمان عامهپسند ما هم در سطح حرکت ميکند و همينطور برعکس. بعضي جامعهها داستانساز هستند، مانند جوامع آمريکاي لاتين که داستانساز هستند. جوامع ما بيشتر خاطرهساز هستند.
وي گفت: بعضي وقتها دوستان ميآيند و عينک زرد ميزنند و به رمانهاي عامهپسند نگاه ميکنند. اين حرکت غيرمنصفانه است. ما بايد تمام ژانرهاي ادبي را در ژانر منحصربهفرد خودشان بررسي کنيم. «باربارا کاتلن» وقتي مُرد، خبر اول روزنامهها و خبرگزاريهاي جهان شد با 800 رمانش. بعضي اوقات نويسندههاي عامهپسند رفتار بهشدت حرفهيي دارند و نويسنده هستند، اما بعضي وقتها ما نويسندههايي داريم که تمام زندگيشان ميشود 80 يا نهايت 200 صفحه. اينها بايد حتا در گروه نويسندگان جدي و نخبه قسم بخورند که ما نويسندهايم، تا پذيرفته شوند.
يونان توضيح داد: نويسندههاي عامهپسند در ايران کتابخوان تربيت کردهاند. آنهايي که سنشان بالاست، ميدانند روزنامهي کيهان و اطلاعات با پاورقيهايشان فروش کردند. زماني کتابهاي تاريخي در ايران خوانندهي جدي داشتند. «حمزه سرداور» نمونهي بارز اين نويسندههاست که به تاريخ و رمان تاريخي دست زد.
او بيان کرد: بايد با احترام از نويسندههاي عامهپسند در ايران ياد کنيم. هنوز فردي مانند «امير عشيري» در ايران پليسينويس نداريم. بايد پاي صحبت اين مرد نشست تا به شما بگويد ايراد فيلمهاي پليسي ايران و جهان از نظر کارشناسي چه مشکلاتي دارند.
يونان گفت: ما متأسفانه 20 سالمان است يا 30 سالمان و نظريهي ادبي «تري ايگلتون» را خواندهايم و آن وقت ميآييم و با اين نوع نگاه، به رمان عامهپسند نگاه ميکنيم. به نظر من اصلا اين حرکت درست نيست. اگر شاعران و نويسندگان عامهپسند نبودند، ما همين دوهزار مخاطب جدي را هم نداشتيم.
اين شاعر با بيان اينکه من با خواندن «آخرين طناب» نوشتهي امير عشيري، کتابخواني را ياد گرفتم، اظهار کرد: اولين کتاب شعري که به دستم رسيد، شعرهاي «پابلو نرودا» بود؛ اما اعتراف ميکنم معنياش را نميفهميدم. رفتم «گلپونهها»ي هما ميرافشار را خواندم، خوشم آمد و با شعر آشنا شدم و نمنم حرت کردم و جلو آمدم.
يونان در ادامه گفت: ميآيند ميگويند ادبيات عامهپسند، سطح ادبيات ما را پايين آورده است. ميآيند ميگويند توقع مشتري را پايين ميآورند. دعوا که نداريم، خب شما بياييد و سطح توقع مشتري را بالا ببريد. شما سطح ادبيات را بالا بکشيد. آيا ميخواهيد با چاپ يکهزار نسخه از کتابي که بهزعم خودتان هنري است و 100 نسخهاش را مفت بخشيدهايد و 900 تايش زير پلهي خانهي پدرخانمتان هست، اين کار را بکنيد؟ من چنين شاعران و نويسندگاني را ميشناسم.
او ادامه داد: قصد ندارم اين دو ژانر را با هم قاطي کنم، فقط دوست دارم نگاه زرد را از چشممان برداريم و به ادبيات عامهپسند بهچشم يک ادبيات خوب و جدي و برتر نگاه کنيم. چه بسا نبودن يکي، منجر به نبودن ديگري است، ولي اولويت در اينها ادبيات عامهپسند است. اگر ادبيات عامهپسند نباشد، کتاب جدي محکوم به فناست. بعضي وقتها خلق ادبيات عامهپسند را نويسندگان جدي رقم ميزنند.
يونان گفت: يک سرباز استراليايي يکبار به جنگ رفت. خيلي زود برگشت. مادرش گفت «چرا برگشتي؟» گفت «شمشير من کوتاه بود و شمشير آنها بلند». گفت «تو بايد يک پايت را يک قدم جلو برميداشتي تا شمشير تو هم به آن ها برسد».
او توضيح داد: بعضي وقتها خوانندهي ما ميآيد و آن خواستهها، دريافتها، روياها و آرزوهايش را در کتابهاي نويسندگان جدي نميبيند. اتهام نويسندگان ادبيات جدي مخصوصا در ايران اين است که آثار اينها آيينهي رفتارهاي جمعي و اجتماعي نيست. بيشتر آيينهي دانشخواهي آنهاست. دانشخواهي در روانشناسي ضربه ميزند. طرف ميخواهد داستان بنويسد دهبار اسم «ميشل فوکو» را براي من تکرار ميکند. دهبار نام «دريدا» را ميگويد. دريافتهاي خود از کتابها را با پنجرهي بسيار محدود از بيرون مينويسند. اين دريافت فردي است و در پيشخوان کتابفروشيها جاي نميگيرد، چون مردم اگر به آرزوها و شاديهايشان و روياهايشان نرسند، خواهناخواه دست به انتخاب ميزنند و گاهي اوقات دست به انتخاب راحتترينها ميزنند.
وي بيان کرد: نويسندگان عامهپسند آدمهاي بسياري به اين دنيا اضافه کردند که شايد نويسندگان جدي خيلي کم اين کار را کردند. نويسندگان عامهپسند دست به خلق اين قهرمانان ميزنند که مردم دوستشان دارند. به همين دليل هم بيشتر مورد استقبال واقع ميشوند. به قول «دريدا» اگر دنيا کافي بود که ادبيات به وجد نميآمد.
او در پايان اضافه کرد: بحث دربارهي ماندگاري اثري نشانهي عقبماندگي يک جامعه است. يک اثر يک اثر است و بايد خلق شود تا بعد معلوم شود ماندگار ميشود يا نه.
اميدي سرور: ميتوان رمان عامهپسند خوب هم نوشت
به گزارش ايسنا، حميدرضا اميدي سرور نيز گفت: ادبيات عامهپسند را صرفا بهدليل اينکه عامه مردم ميخوانند به اين نام ميخوانم که متأسفانه در يک سير زماني بار منفي پيدا کرده است. زماني اين نوع ادبيات مانند بهشکل پاورقي منتشر ميشد، به نويسندگانشان ميگفتند نويسندهي پاورقينويس و پس از گذر زماني، از لفظ پاورقينويس، معنايي استخراج کردند که گويا نويسندهاش، ادبيات سطح پاييني را ارائه ميکند.
اين نويسنده ادامه داد: اگر ما ميخواهيم ادبيات عامهپسند را بررسي کنيم، بايد اين نوع ادبيات را با شرايط خودش بررسي کنيم، يعني اگر همانطور که «شازده احتجاب» گلشيري را نقد ميکنيم، بخواهيم «شب آفتابي» نسرين ثامني را نقد کنيم، نتيجهاي نميگيريم.
وي بيان کرد: براي نقد ادبيات عامهپسند بايد با رويکرد جريانشناسانه به اين موضوع نزديک شويم. نبايد از اين نوع ادبيات انتظاراتي داشته باشيم که نه ميتوانند برآورده کنند و نه به اين قصد نوشته شدهاند. برخلاف بسياري از دوستان که ميگويند نميشود ادبيات عامهپسند را بررسي کرد، معتقدم ميتوان اين نوع ادبيات را بررسي کرد و به نتيجه هم رسيد. چون اين ادبيات براي عامهي مردم نوشته ميشود و به کليشههايي متکي است. کليشه به اين معنا که مفاهيمي آنقدر در اين نوع آثار تکرار شدهاند که حالت تکراري و کليشهيي پيدا کردهاند. علت اين تکرار را هم بايد در دوست داشتن مردم جستوجو کرد. نويسندهي رمان عامهپسند ميخواهد براي سرگرمي بنويسد و چون دوست دارد مخاطب بيشتري جذب کند، سراغ همين مفاهيم تکراري ميرود که عامهي مردم دوست دارند. در دورههاي مختلف هم موضوعات خاصي دغدغه مردم بوده است.
اميدي سرور اظهار کرد: ادبيات عامهپسند نيز مانند سينماي عامهپسند، خوراک روز ميخواهد. شما وقتي آثار «حسينقلي مستعان» (که در فاصلهي زماني 1319 تا 1340 نوشته شدهاند) با آثار «م. مودبپور» (که در حال حاضر از نويسندگان برجستهي عامهپسند است) مورد بررسي قرار ميدهيد، متوجه ميشويد چه سوژههايي مورد نظر اينها بوده است. مثلا در کارهاي مستعان بهطور غيرمستقيم سبک زندگي غربي را به مردم ايران معرفي ميکند. به نوعي سعي دارد جريان تجدد را وارد ايران کند. توجه داشته باشيد که جامعهي ايران هم به همين سمت ميرفت. مستعان در سال 1320 مجلهاي منتشر کرد به اسم «راهنماي زندگي» که عمدهي مقالاتش به قلم اوست. اين مجله هم در همين راستاست، اما در کارهاي «م. مودبپور» و نويسندگان ديگر عامهپسند اين سالها ميبينيم بحث ايدز، دختران فراري و ... مورد توجه قرار گرفته است. ادبيات عامهپسند هم دوشادوش ادبيات جدي، مباحث روز را دل خود جاي داده است و ما ميتوانيم از دريچهي آثار عامهپسند، جامعه را بشناسيم.
اميدي سرور اعتقاد دارد: دور از انصاف است که گفته ميشود نبايد به ادبيات عامهپسند نزديک شد و گويا باعث کسر شأن است. اين برخورد نادرست با ادبيات عامهپسند سابقهي تاريخي هم دارد. در گذشته هم «صادق هدايت» ميآيد و نقدي بر کتاب «ناز» مستعان مينويسد و نويسندهاش را مسخره ميکند. مستعان در آن دوره، چهرهي شاخص جريان عامهپسند و هدايت، شاخص ادبيات جدي است. شايد هدايت خواسته با اين نقد، تمام شکستهايي که ادبيات جديد در ارتباط گرفتن با مخاطب داشته است، جبران کند.
وي اظهار کرد: يک باور نادرست اينجاست که بسياري از روشنفکران گمان ميکنند، عدم استقبال مردم از ادبيات جدي بهدليل حضور ادبيات عامهپسند است، در حالي که اينطور نيست. اين دو جريان، دو جريان متفاوت هستند و مخاطبان خاص خودشان را دارند. يعني ما اگر همين امروز ادبيات عامهپسند را حذف کنيم، فردا نميآيند ادبيات جدي را بخوانند. اين دو عرصه از همديگر کاملا تفکيک شدهاند. امکان دارد کسي از ادبيات عامهپسند به ادبيات جدي برسد، اما کسي از ادبيات جدي به ادبيات عامه پسند نميرسد.
او با اعتقاد به اينکه ادبيات عامهپسند، ادبياتي تأثيرگذار است، گفت: تيراژ ادبيات عامهپسند قابل مقايسه با ادبيات جدي نيست. پاورقي «آفت» مستعان شش سال هر هفته در «تهران مصور» چاپ شد. چند سال قبل در مجلهاي ميخواندم از ناشر آثار «فهيمه رحيمي» پرسيده بودند «تيراژ آثار اين نويسنده چقدر است؟» ناشر جواب داده بود «هرچقدر کاغذ داشته باشيم».
اين نويسنده افزود: به يکي از کتابهاي عامهپسند نگاه کردم و تعجب کردم که ننوشته بودند مثلا چاپ دهم، نوشته بودن چاپ مکرر. به همين نسبت اين موضوع بر جامعه تأثير ميگذارد.
وي گفت: ميتوان يک اثر جدي را بهگونهاي نوشت که مخاطب انبوه هم داشته باشد. در ادبيات ايران ميتوان از «چراغها را من خاموش ميکنم» خانم زويا پيرزاد اسم برد و در آمريکا از رمان «ناطوردشت» سلينجر. آثار عامهپسند عادت مطالعه را بهوجود ميآورند. خواننده با کتاب انس ميگيرد و پله پله به طرف ادبيات جدي کشيده ميشود.
اميدي سرور با اشاره به اينکه ما ميتوانيم رمان عامهپسند خوب هم بنويسيم، اظهار کرد: در سينما هم فيلم تجاري خوب و خوشساخت داريم. با چنين کاري ميتوان سليقهي مخاطب را ارتقا بخشيد و او را براي خواندن ادبيات جدي آماده کرد. بايد ادبيات عامهپسند را نقد کرد تا اين نوع ادبيات رشد پيدا کند و جديتر شود. رمانهاي عامهپسندي که نشر آموت چاپ کرده، با بقيهي رمانهاي عامهپسند ناشران ديگر فرق دارد.
او ادامه داد: بسياري از ناشران، ادبيات عامهپسند منتشر ميکنند، اما صدايش را هم درنميآورند. بسياري از ناشران هم هستند که فقط ادبيات عامهپسند چاپ ميکنند. نشر آموت، ناشري است که اگر يک کتاب عامهپسند منتشر ميکند، 10 کتاب جدي هم منتشر ميکند. روي هر دو نوع کتاب هم تبليغ ميکند. مثلا همين جلسهي نقد را در نظر بگيريد. بهندرت ناشري پيدا ميشود که بيايد رمان عامهپسندي را که خودش منتشر کرده است، نقد کند. تبليغ کند. کيفيت چاپ «شب آفتابي» نسرين ثامني را لطفا با کيفيت چاپ بقيهي رمانهاي عامهپسند ناشران ديگر مقايسه کنيد. کتابهاي عامهپسند اغلب روي کاغذهاي نامرغوب چاپ ميشوند. پر از غلط هستند، ويرايش نشدهاند، در خفا منتشر ميشوند و بهفروش ميروند، روي جلد گل و بلبل دارند، اما از اين ضعفها در چند رمان عامهپسند منتشرشده در نشر آموت خبري نيست.
اميدي سرور در پايان اضافه کرد: ما در آثار عامهپسند نبايد بهدنبال ماندگاري باشيم. مخاطب اين نوع آثار تنها بهدنبال پيگيري روند روزانهي زندگي خود است و دوست دارد با خواندن رمان عامهپسند، سرگرم شود.منبع:ايسنا |