او در ادامه به تشریح برخی از مشکلات مؤلفان با ناشران که پس از بستن قرارداد پیش میآید، پرداخت و در این زمینه اظهار کرد: به طور مثال مؤلف و ناشر برای چاپ کتاب با هر شرایطی به توافق میرسند و کتاب چاپ میشود، اما در ادامه ناشران به قرارداد پایبند نمیمانند و جایی هم برای پیگیری موضوع وجود ندارد.
دیهیمی سپس به تجربیات خود در این زمینه اشاره کرد و گفت: در رابطه با مشکلاتی که خود من با ناشران داشتهام، بسیار پیش آمده که از طریق قوه قضاییه، اتحادیه ناشران و وزارت ارشاد مشکلم را پیگیری کردهام، اما به هیچ نتیجهای نرسیدهام و این پیگیریها باعث نشده که حقوق من به عنوان یک مؤلف یا مترجم رعایت شود. بنابراین وقتی ناشر به تعهد خود عمل نمیکند، دست مترجم و مؤلف به این دلیل که هیچ نهادی برای پیگیری وجود ندارد، بسته است.
او به نمونههایی از مشکلات مؤلفان با ناشران که پس از چاپ کتاب رخ میدهد، اشاره کرد و در اینباره گفت: با توافق مؤلف و ناشر، کتابی در تیراژی مشخص چاپ میشود، اما معمولا پس از مدتی از سوی ناشر تقلب صورت میگیرد. این تقلب هم به این شکل است که ناشر کتابها را به جای اینکه به صورت افست چاپ کند، به صورت ریسو چاپ میکند. ناشر در این شیوه بعد از پایان یافتن تیراژ مورد توافق بین خود و مؤلف که در قرارداد برای آن توافق شده است، کتاب را به شکل ریسو منتشر میکند، اعلام نمیکند که کتاب به چاپ دوم رسیده است و در اینجا حق و حقوق مؤلف نادیده گرفته میشود. همچنین در قراردادهای نشر و با توافق طرفین معمولا تاریخی برای پرداخت حقوق مؤلف درنظر گرفته میشود، اما به دلایل مختلف این حق و حقوق رعایت نمیشود و برای مثال تا به حال برای خود من این موضوع برای بیش از 40 کتابم رخ داده است.
دیهیمی با بیان اینکه هیچگاه هنگام بستن قرارداد به مشکل برنخورده است، ادامه داد: معمولا در بستن قراردادها پیشنهادی میدهم که معقول است و در این زمان چون ناشر میخواهد کتاب را از من بگیرد و چاپ کند، همه پیشنهادها را میپذیرد، اما بعد از چاپ کتاب است که حق و حقوق من را رعایت نمیکند. البته همه ناشران اینگونه نیستند. هرچند تعداد ناشرانی که حقوق مؤلف را رعایت نمیکنند نیز کم نیست.
او در ادامه در همین راستا به تجربه دیگری از انتشار کتابهایش در فضای نشر کشور اشاره کرد و گفت: حدود هشت سال است برای گرفتن حقوقم از انتشارات طرح نو دوندگی کردهام. این انتشارات 32 جلد از کتابهای مرا منتشر کرده، ولی حق و حقوقم را نداده است. در طول این مدت من از سوی اتحادیه ناشران و وزارت ارشاد پیگیر مسأله بودهام، اما به هیچ نتیجهای نرسیدهام. این ناشر حتا کتابهایم را به من پس نمیدهد و هنوز در حال چاپ آنهاست. علت آن هم این است که در کشور هیچ نهاد کارشناسیای وجود ندارد که در اینگونه موارد احکامی صادر کند که منجر به تنبیه ناشر و نهایتا لغو مجوز آن بشود، بنابراین به نظر میرسد با وجود چنین مشکلاتی کاملا جای یک نهاد که بتواند در اینگونه موارد حکمی نافذ و قطعی صادر کند، خالی است. البته در حال حاضر در اتحادیه ناشران هیأتی تحت عنوان هیأت حل اختلاف وجود دارد که به اینگونه مسائل رسیدگی میکند، اما مشکل اینجاست که قوه قضاییه حکمی را که این هیأت صادر میکند، به عنوان حکم نهایی نمیپذیرد و به حکم صادره از این اتحادیه در محاکم قضایی ترتیب اثر داده نمیشود. با توجه به این موضوع اگر این اختیار به اتحادیه تفویض شود، میتوان این امید را داشت تا حکم اتحادیه در اندازه حکم قضایی نافذ باشد و به این شکل ناشران را محکوم کرد.
این مترجم در بخش دیگری از سخنانش درباره معیوب بودن حلقه چاپ و فروش کتاب که در نهایت منجر به پایین بودن درآمد نویسنده و مترجم در کشور شده است، گفت: در حوزه چاپ و نشر ایران تنها یک نفر مقصر نیست، چون اصولا زنجیره نشر کشور ما دچار مشکلات است و نمیتوان تنها یک حلقهاش را درست کرد. مسأله پخش، ویترین، تعداد کتابفروشیها و ناشران و نبود تناسب بین تعداد ناشران با کتابفروشیها خود از مشکلات بزرگ این چرخه معیوب است.
دیهیمی با بیان اینکه در حال حاضر تعداد ناشران از کتابفروشیها بیشتر است، بهترین راه تبلیغ و فروش بیشتر کتاب را افزایش ویترین کتابها عنوان کرد و افزود: متأسفانه در ایران حتا بهترین کتابها فقط حدود دو ماه ویترین دارند. تبلیغ کتابها در رسانهها هم هزینهبر است. درباره این موضوع هر کدام از عوامل درگیر نشر، پخش و مؤلف گله خود را دارند و من پیشنهاد میکنم دور هم جمع شویم و به مرور طرحی ریخته شود تا آرامآرام زنجیره نشر و فروش کتاب اصلاح شود.
او نداشتن کتابفروشیهای تخصصی را از دیگر مشکلات فضای چاپ و نشر کتاب عنوان کرد و در ادامه با ناکارآمد خواندن بازارچههای فعلی فروش کتاب در سطح شهر ادامه داد: اصولا بازارچههای کتاب با این هدف به وجود آمدند تا کتابها به صورت تخصصی در یک مکان گرد هم آورده شوند و مخاطبان به راحتی بتوانند با توجه به موضوعات مورد علاقهشان به آنها مراجعه کنند، اما در حال حاضر این بازارچهها به شکلی درآمدهاند که همهگونه کتاب در آنها عرضه میشود و با توجه به کوچک بودن مغازهها در نهایت میبینیم بسیاری از کتابها به خاطر کمبود جا به انبار رفتهاند و جایی در ویترین کتابفروشیها ندارند.
او سپس در ارائه پیشنهادی گفت: شهرداریها میتوانند به راحتی و با هزینه بسیار کمی در محلههای مختلف کتابفروشیهای تخصصی تاسیس کنند تا کتابها مدت زمان بیشتری ویترین داشته باشند و دیگر سودجوهای دست دومفروش، کتابها را با چندبرابر قیمت به فروش نرسانند، آن هم کتابهایی که هنوز در بازار و در دست ناشر از آن وجود دارد.
دیهیمی همچنین به پایین بودن تعداد کتابخانههای عمومی در سطح کشور اشاره کرد و در اینباره گفت: کافی است دولت از تجربه کشور انگلستان در این زمینه استفاده کند و در محلهها، مغازههایی در قالب کتابخانه ایجاد کند. در آنها به شکلی عمل شود که با گرفتن حق عضویت از مخاطبان، آنها نیز موظف باشند کتاب مورد نظر متقاضیان کتاب را تهیه کنند و به آنها امانت دهند. در این شیوه امروز دیگر نیازی به تجربه تلخ دوران وزارت آقای مسجدجامعی که از هر کتاب 700 نسخه خریداری میشد، نداریم. در این شکل نیازی نیست همه کتابخانهها همه این کتابها را داشته باشند، اما موظفاند که با مراجعه مخاطب به آنها اگر کتابی را ندارند، آن را برای او تهیه کنند. در این شکل کتابی برای کتابخانه تهیه میشود که پیشاپیش خواننده دارد. در صورتی که کتابخانههای عمومی فعلی بلااستفاده هستند. به طور مثال برای خودم پیش آمده که به این کتابخانهها مراجعه کردهام و کتابی را به امانت گرفتهام، اما متوجه شدهام من اولین نفری هستم که این کتاب را امانت گرفتهام، حتا گاه پیش آمده که بعد از پنج سال به همان کتاب در همان کتابخانه مراجعه کردهام و دیدهام که در تمام این مدت غیر از خودم کسی از آن استفاده نکرده است، بنابراین برای تدارک کتابخانههای عمومی فعال کار کارشناسی لازم است، اما دولت و شهرداریها در اینگونه اقدامات هرگز از تجربه افراد و دیگر کشورها استفاده نمیکنند تا به این طریق هم تیراژ کتابها بالاتر برود و هم بار مالی کمتری بر دوش خود بکشند.
خشایار دیهیمی در پایان همچنین گفت: در مملکت ما چاپ و نشر کتاب همچنان به شکل سنتی ادامه پیدا میکند و هیچ تحولی در آن رخ نداده است. در صورتی که درباره دیگر محصولات، عرضه و ارائه دائما با نوآوری همراه بوده است، ولی در حوزه کتاب هنوز همان شیوه سنتی ادامه دارد.