AzadAndish.ir :. کتاب کاغذي هرگز نمي‌ميرد

   English  
صفحه اصلی | آرشیو | پیوندها | خبرنامه | ارسال مطلب | تماس با ما دوشنبه 19 آذر 1403،December 9 ,2024
نويسنده نسل دهه 60 فرانسه امسال موفق به کسب جايزه رمان برتر آکادمي زبان و ادبيات فرانسه شد. نزديک به دو دهه از عمر او به حرفه خبرنگاري در خبرگزاري رويترز و انتشار بيش از 20 اثر ادبي سپري شده است
کد خبر : 569 تاریخ انتشار : 1:45 - 26 دی 1389 تعداد بازدید : 6028

به گزارش ايبنا به نقل از سوفيليت، پايگاه تحليلي فلسفي-ادبي سوفيليت فرانسه يکي از منزلگاه‌هايي است که نويسنده برجسته فرانسوي اخيرا پس از دريافت جايزه ادبي‌اش درباره حرفه و زندگي خود با آن به مصاحبه نشسته است. 

اريک فاي به دور از هياهوي تبليغاتي و بازار نويسندگان پرفروش فرانسه رمان «ناگازاگي» را امسال از سوي نشر استوک فرانسه منتشر کرد و سرانجام موفق به دريافت معتبرترين جايزه سال ادبي فرانسه از آکادمي زبان و ادبيات فرانسه شد تا نام او در صف نويسندگان بزرگي چون بکت و يونسکو قرار گيرد.

1. شما و مطالعه؟ 
به نظر خودم خواننده حرفه‌اي و پرکاري هستم. به عبارت شش تا ده کتاب در ماه، بسته به تعداد جلدهاي يک کتاب؛ البته من پيش از مطالعه ذهنيت و رجحاني بر خواندن يک اثر و نخواندن اثري ديگر ندارم. مي‌توانم همانقدر که از يک تراژدي اوريپيد لذت ببرم از يک رمان قرن بيست و يکمي مشعوف شوم؛ البته مشروط به آنکه مرا جذب کند يا مرا بسيار شيفته خود سازد.

من کتاب‌هاي دست دوم نمي‌خرم و عمدتا کتاب‌هايم را از کتابخانه قرض مي‌گيرم. وقتي کتاب‌هايي برايم جالب و لذتبخش باشند آنگاه احساس نياز مي‌کنم آنها را بخرم. خريدن يک کتاب لذتبخش است. اما بعد شايد هفته‌ها يا ماه‌ها بگذرد تا آنکه آن را بخوانم. به حس و حالم بستگي دارد...
 
کتاب هم هرگز قرض نمي‌دهم. بسيار بعيد است چنين کاري کنم، چون بشر قرن بيست و يکمي ديگر کتاب برنمي‌گرداند!...
 
گوشه‌هاي کتاب‌هايم هم هرگز برنمي‌گردند. من هميشه از يک اشاره‌گر مطالعه استفاده مي‌کنم. اما گهگاه هم در حاشيه کتاب يادداشت‌هايي مي‌نويسم يا پاراگراف و عبارت‌هاي جالب و خواندني را نشاندار مي‌کنم. تا آنکه بعدها، شايد خيلي بعد، بتوانم به راحتي آن را دوباره پيدا کنم.
 
به آينده کتاب ديجيتال هم به نوعي باور دارم. اما ترديد دارم شيوه غالب عرضه کتاب باشد. بلکه در کنار کتاب‌هاي کاغذي يا چاپي گسترش پيدا مي‌کند. چرا که هرگز نمي‌توانم باور کنم روزي کتاب کاغذي به کل ناپديد شود... شايد چنين مساله‌اي مربوط به نسل‌ها باشد و من از نسلي هستم که به شيئ بودن کالاهاي فرهنگي خواه کتاب، خواه دي‌وي‌دي يا يک آلبوم موسيقي بسيار علاقه دارم. مهمترين نکته‌اي که من درباره آن هم بدبين هستم، عادت به خواندن آثار خوب و ماندگار ادبي است! 

2. شما و کتاب‌ها؟ 
خوب «کشتي‌شکستگي» اثر آکيرا يوشيمورا و «زلزله بزرگ کانتو» از همين نويسنده را به تازگي خوانده‌ام، همچنين «بيگانه» اثر ساندور ماراي و «دکتر پاساونتو» اثر انريک ويلا-ماتاس را همين روزها خواندم و در حال آمادگي براي خواندن «صلح در ايتاک» (ايتاک نام جزيره اوليس) اثر ساندور ماراي هستم و پس از آن «انسان بيحرکت» اثر بئاتريس کومانژه را مي‌خوانم.
 
اخبار تازه ادبي؟
خودم را از آن دور نگه مي‌دارم. از حرکت‌هاي توده‌اي مي‌ترسم. و همانطور که يکي از فلاسفه بزرگ ما مي‌گويد، اکثريت هميشه خطاکار است... البته آثار برجسته را مي‌خوانم، مثلا در نظر دارم «سور بز» اثر يوسا را حتما بخوانم...

3. شما و نوشتن؟ 
ترجيحا صبح‌ها مي‌نويسم و به ندرت بيشتر از 2 ساعت را به نوشتن اختصاص مي‌دهم. البته در تابستان بيشتر مي‌نويسم، بدون اينکه يک قاعده و قانون باشد و نمي‌دانم چرا اينگونه است. اما در طول سال مي‌نويسم. خيلي منظم... 

سعي مي‌کنم هر روز، حتي خلال سفر، زماني را به نوشتن بپردازم. اين تبديل به عادت من شده است. نوشتن در کافه‌ها را دوست دارم. ترجيحا اگر کافه زياد پرنور نباشد و روي کاغذ‌هاي کهنه که اکنون به آنها کاغذهاي بازيابي مي‌گويند، بنويسم. صبح‌ها با دست روي کاغذ مي‌نويسم و شب‌ها خط ناخواناي صبح را با کامپيوتر تايپ مي‌کنم. سپس از نوشته‌ام چاپ مي‌گيرم، تصحيح مي‌کنم و بار ديگر تصحيحاتم را وارد کامپيوتر مي‌کنم و بار ديگر از نوشته‌ام چاپ مي‌گيرم. تا زماني اين کار را ادامه مي‌دهم که احساس کنم نوشته درستي از آب درآمده و نفس راحتي مي‌کشم...

4. شما و اينترنت؟ 
هميشه در اينترنت جستجو مي‌کنم، نامه‌ها يا صفحات شخصي‌ام را چک مي‌کنم. همچنين نگاهي هم به لوموند مي‌اندازم، همه اينها خوب است تا جايي که به آن وابسته نشويم. خطر در وابسته شدن است!
گفتن اينکه من تحت تأثير آنچه نوشته مي‌شود قرار نمي‌گيرم، اشتباه است. نه تأثير روي من بلکه روي آثاري که مي‌نويسم. از اين رو به چيزهايي که در اينترنت نوشته مي‌شوند زياد اعتنايي نمي‌کنم. براي يک نويسنده هم خوب نيست زيادي به نظريات ديگران گوش دهد.

5. شما و پروژه‌هايتان؟ 
در حال انجام کاري هستم که براي يک نويسنده هم معمولي و هم بسيار جذاب است. در حال نوشتن اثر تازه‌اي هستم.
 
شغل اصلي من که در واقع حرفه کسب درآمد خوب من به شمار مي‌آيد، روزنامه‌نگاري در يک خبرگزاري است. پروژه‌هايم هميشه همراهم هستند؛ در سفرهاي دور و نزديک. دوست دارم به زودي به ژاپن، يا جايي ديگر در آسيا يا کاليفرنيا سفر کنم.


برچسب:
پیوند مطلب: http://www.azadandish.ir/article.asp?id=569&cat=625


ارسال نظر

نام
ایمیل
سایت/وبلاگ
* نظر
 

   

انتقاد از تقلب برخی ناشران

چرا ناشران مسولیت سانسور را قبول نمی کنند؟

دخالت غیرمتخصص‌ها، طرح جلد را به ابتذال می‌کشاند

چه کسانی به‌ دنبال تاسیس خانه سینمای 2 هستند؟!

کاخ گلستان جهانی شد

چرا کتابفروشی‌ها در مملکت ما در پی هم تعطیل می‌شوند؟

دولت نمی‌تواند لطیفه از چین وارد کند!

53 سال پس از درگذشت خالق «بیگانه»

نگاهی به ممیزی کتاب و چالش‌هایش

یوسا از اهمیت ادبیات می‌گوید

از فيگارو تا جستجو براي زمان از دست رفته

چهار ماه است که مرحوم شده‌ام!

شعر سرودن اضطراب را از بین می‌برد‎

یک نویسنده متن‌های عزا و عروسی را کتاب کرد

سخت‌ترین آثار فرانسوی زبان که نمی‌توان خواند کدام‌ها هستند؟

کتابخانه چخوف طرفدار جمع می کند

13 نکته طلایی از زبان غولهای ادبی در مورد نوشتن

به مناسبت سالروز قتل ميرزاده عشقي

محمد اصفهاني: خودم را خواننده نمي‌دانم!

وقتي کتاب محتوا ندارد شکايت از حق تاليف بي معناست

صفحه اصلی :: آرشیو :: جستجوی پیشرفته :: پیوندها :: تماس با ما :: تبلیغات :: درباره ما  
تمام حقوق محفوظ بوده و استفاده از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است
Copyright© 2008 Azadandish.ir. All rights reserved, Info@Azadandish.ir
تعداد كل آمار بازديدكنندگان: 2486207، تعداد بازديد امروز : 78